تعزیر مالیتعزیر مالی از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق جزا و درباره جریمه مالی به عنوان تعزیر بحث میکند. در برخی از روایات، جریمه نقدی نوعی تعزیر شمرده شده است. ۱ - روایات۱- پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مورد کسی که مقدار کمی میوه دزدیده، و آن را مصرف کرده بود چنین قضاوت فرمود: «فیعزّر و یغرم قیمته مرّتین؛ چنین شخصی تعزیر میشود، و دو برابر قیمت میوههایی که دزدیده از وی گرفته میشود.» سؤال: چرا دو برابر قیمت میوهها؟ پاسخ: نیمی از آن ارزش خود میوههاست، که به صاحبش بازگردانده میشود، و نیم دیگر تعزیر مالی است، که تعلّق به بیت المال دارد. ۲- مسعدة بن صدقه از امام صادق (علیهالسّلام)، از پدر بزرگوارش، از پدرانش، از حضرت علی (علیهالسّلام) چنین نقل میکند: «من قال لصاحبه: لا اب لک و لا امّ لک فلیتصدّق بشیء، و من قال: لا و ابی، فلیقل اشهد ان لا اله الّا اللّه فانّها کفّارة لقوله؛ کسی که به دوستش بگوید: «ای بیپدر و مادر» باید چیزی به عنوان صدقه به فقیر بدهد، و کسی که بگوید: «به جان پدرم قسم که فلان کار را انجام ندادهام» باید بگوید: «اشهد ان لا اله الا اللّه» و همین جمله کفّاره سخن او محسوب میشود.» این روایت هر چند از نظر سند به خاطر وجود مسعدة بن صدقه ضعیف است، ولی از این جهت مشکلی ایجاد نمیشود، زیرا روایات مورد بحث متضافر است، و با تضافر روایات نیازی به بررسی اسناد آن نیست. سؤال: آیا صدقه دادن که در روایات مطرح شده، از باب تعزیر و مصداقی از مصادیق آن محسوب میشود، یا نوعی کفّاره است، همانند کفّارۀ تاخیر قضای روزۀ ماه رمضان؟ مخصوصا با توجّه به این که تعزیر به دست حاکم شرع است، و باید زیر نظر او انجام پذیرد، نه این که مجرم خود مجری آن باشد. پاسخ: آنچه از قسمت آخر روایت استفاده میشود، که تصریح به کفّاره کرده، نشان میدهد که صدور روایت نیز نوعی کفّاره محسوب میشود، نه تعزیر. در این صورت روایت مذکور ربطی به بحث ما ندارد. مگر این که گفته شود کفّارات نیز نوعی تعزیر است که انسان را از تکرار آنچه موجب کفّاره میشود بازمیدارد، هر چند این نوع تعزیر توسّط خود مجرم اجرا گردد. و به تعبیر دیگر، اگر گفته شود تعزیر آن است که انسان را از تکرار گناه بازدارد چه توسّط حاکم شرع اجرا شود، یا خود شخص گناهکار، روایت مرتبط با بحث ماست. ولی انصاف آن است که کفّاره غیر از تعزیر است، و هر کدام مفهوم مستقلّی دارند. نتیجه این که جریمۀ مالی نیز مصداقی از مصادیق تعزیر است. ۲ - پانویس
۳ - منبع• مکارم شیرازی، ناصر، تعزیر و گستره آن، ص۶۳-۸۱. |